خدایا ما را بفرما !
سلام :دی
داشتم پست های خودمو می خوندم دیدم چه بی ادبم سلام نمی کنم ! آخه آدم به خودش که سلام نمی کنه 
کلاس فرانسه امشبم کنسل شد ، استادم مسیج داد که کلاس کنسله
منو می گی » 
راستشو بگم نه حوصله درس خوندن داشتم نه جون نشستن . چند روزیه محل کارم شدیدا سرده چون پکیج واحد ما به مشکل خورده ، سر صبحی برای فرار از سرما رفتیم طبقه بالا بلکه قندیل نوک دماغم آب شه ! رفتن همانا و بلا نسبت شما خر حمالی همانا ! همکار واحد مالی شرکت که انگار 2 تا کارگر تازه نفس پیدا کرده گفت بیاین جوونا این میز منو جابجا کنید
عکس العمل اولیه من :|
عکس العمل ثانویه من :|
خلاصه که عین 2 تا کارگر روز مزد ازمون کار کشیدن امروز
کمرم درد می کنه بخاطرش فعلا 
بعدشم که اومدیم پایین نشستم پای پروژه هام که داشت عقب می افتاد 
سیستمم هم هی هنگ می کرد اعصابم بیشتر می ریخت بهم 
3 بار کار رو تکمیل کردم و نشون دادم به مدیر پروژه و 3 بار گفت نه ! 
ای خدا ما را از هرچی مدیره دور بفرما ! 
ماه دیگه یک همایش برای مدیران IT کشور برگزار می شه تو کیش، منم دعوت کردن 
منم که اصلا مایل نیستم برم (جون خودم!)
تا ببینیم چی پیش میاد !
بی اعصاب !
یه دعوای مسخره با همکار سر حقت که خورده شده !
سوگلی رئیسه دیگه حقم داره طرف اونو بگیره
بی خیال ....
دارم یک سریال باحال دانلود می کنم یه کارتون که به زبان فرانسوی با لهجه کبکیه ، کاراکترهای جالبی داره اگه خواستین ببینیدش
http://www.tetesaclaques.tv/serietele/par_date/1
لطفا دو تا ب از هر مدل مهم نیست
تازه رسیدم خونه ، کلاس زبان بودم ! به استادم یه خبر بد دادم با یه خبر خوب ! خبر بدم این بود که تا 31 مارس وقت دارم پروندمو بفرستم ! 
خبر خوبمم این بود که فقط یه b2 می خوام تا بتونم مدرکمو بفرستم استادم یه جند دقیقه ای این شکلی » 
بود اما چیزی نگفت احتمالا تو دلش گفته بشین که b2 بگیری :( برای اسفند واسه Tcf ثبت نام می کنم تا ببینم چی می شه! ماشالا اعتماد به نفس نیست که 
تو بلاگ های دیگه می چرخم همش به جای اینکه به کارو زندگیم برسم ! شدم دقیقا مثل 2 سال پیش ! خدایا این حالو از من بگیر به حال بهتر بهم بده تنگش کن بذار بشینم سر کار و زندگیم 
امید وارم بتونم تا آخر امسال پروندمو شروع کنم و این دوره تلخ تر از ماه عسل من هم شروع شه 
برم بگیرم بخوابم فعلا که این وبلاگ برام آب و نون نمی شه
Hello World :D
چی بگم والا ! نه پدرم نویسنده است و نه مادرم ! اما خودم یه برنامه نویسم و شاید شباهت اسمی کمک کرد که خوب بنویسم ! امروزم اولین روزیه که می نویسم ! 10 آذر روز به رسمیت شناخته شدن برنامه نویسا
آدم پر چونه ای نیستم ! سرم تو لاک خودمه کسی نمیدونه با خودم چند چندم 
چند وقتیه که شروع کردم به خوندن زبان فرانسه که شاید فرجی شد و منم از این خراب شده رفتم ! 
کلا شانس در مورد من 2 حالت داره : یا بد شانسم یا ..... شانس 
الانم نشستم به جای خوندن زبان یا کار کردن (سر کارم خیر سرم !) دارم اینا رو می نویسم !
چه می دونم شاید یه روز خوندمو خندیدم به این پستام