یه چیزه جالب که نظرمو جلب کرد سطح فرهنگ مردمش بود که واقعا بالاست ! فقط یک نمونه در مورد رانندگیشون بگم کف کنید ! بوق نمی زنن اول سوال بود برام که چجوری عمه همدیگه رو یاد می کنن؟ که بعد فهمیدم انقدر درست رانندگی می کنن که نیاز به بوق ندارن ! مورد بعدی که تفریح شده بود برام می پریدم وسط خیابون راننده ها از فاصله 200 متری فلاشر می زدنو وایمیستادن .
عکس العمل اولیه من :
عکس العمل ثانوبه من :
حتی مورد داشتیم راننده دنده عقب اومد منو ندید ! منم وایستادم تا بره تا منو دید پرید بیرونو کم مونده بود به پام بیوفته ، بازم من :
کلا در طول این ماه من :
البته در طول مسافرتم سیگار کشیدم چسبید جون داداش !
بعدم که برگشتمو ادامه زندگی ! کلاس عمومی فرانسم می رم ، سطح زبانم A2-B1 شده در طول 3 ماه
الانم نشستم رادیو CBC کانادا می گوشم ! اعتماد به نفس نیست که لامصب
امروز استاد زبانم بهمون آینده ساده رو درس داد ، فکر کنم اوج زبان فرانسه همین باشه !
رسما به قد قد افتادیم هممون . پروندمو عید می فرستم ایشالله اگه مشکلی پیش نیاد ! البته اگه شانس منه که کبک اعلام استقلال می کنه و بهار اسلامی اونجام می رسه و استاد رحیم پور ازغدی می شه جانشین فرمانده کل قوای کبک و خلاصه بدبخت میشیم دور هم!تازه آمریکا و انگلیس هم کبکو تحریم می کنند ! مموتی رو هم می فرستن اونجا که مناطق بکر اونجا رو از سفید به قهوه ای تغییر رنگ بده
تا ببینیم چی میشه ...
فعلا
از آنجایی که این روزها دائم صحبت از «روح توافق ژنو» است تصمیم گرفتیم مصاحبه ای را با ایشان داشته باشیم تا مردم بیشتر با این روح ارجمند آشنا شوند. مصاحبه روشنگرانه ما را با روح توافق ژنو بخوانید.
سلام. لطفا خودتان را معرفی کنید.
- با عرض سلام خدمت شما و خوانندگان محترم روزنامه قانون، بنده روح توافق ژنو هستم.
در آغاز مصاحبه میخواهیم کمیاز فعالیتهایتان در این روزها به ما بگویید.
- روزها که کار خاصی ندارم. معمولا در کاخ سفید توی هوا میچرخم و مواظبم کسی من را نقض نکند. کار من بیشتر شبهاست.
شبها؟
- بله. شبها ملافه میاندازم روی سرم و میروم بالای سر تندروها، هوووهووو (دستهایش را در هوا تکان میدهد) اینطوری آنها را میترسانم.
خاطره ای هم از این فعالیتهای شبانه دارید؟
ادامه مطلب ...
نوشتنم نمیاد خوب ! انگار مجبورم کردن !
امروز استخدامی داشتیم ! 17 نفر درخواست دادن اما فقط 2 نفر اومدن ! یکی داغون بود یکی از سطح مورد نظر ما بالاتر!
نصف روزم به مصاحبه با همین 2 نفر گذشت !
من نمی فهمم هنوز هستن آدمایی که با مسواک آشنا نیستن ! باید تو دانشگاه ها 2 واحد نظافت شخصی بذارن ! آدم حسابی میای مصاحبه یه آدامس بخور جون مادرت تا ملت تگری نزنن موقع حرف زدن باهات
امروز دوباره استاد گرامی زنگ زدن و فرمودن دورهمی دارن و کلاس کنسل ! این ماه اصلا خوب پیش نرفت زبانم ! از اول ماه فقط 3 جلسه اما همین 3 جلسه هم انصافا کار کردم ! جلسه قبل نصف صفحه جمله نوشتم، هرجا هم کلمه فرانسه کم می آوردم معادل انگلیسیشو می نوشتم احساس می کنم دارم راه می افتم وقتی خاطرات روزانه ات رو به فرانسه بنویسی یعنی راه افتادی ، مگه نه؟ (اعتماد به نفس نیست که لامصب)
کلا زندگی رو دایورت کردم رو یه قسمت ! کار نمی کنم ، اونجوری که می خوام زبان نمی خونم ، درسمو ادامه نمی دم ! به فکر آیندم نیستم ! با پارتنرجان (بخوانید دوست دختر) هم چند روزیه که عملا کات کردیم ! اما اسمشو نمیاریم فقط! چقدر هم زود قبول کرد ! اصلا معلوم نیس که اونجا کسی رو پیدا کرده نه؟
من که نفهمیدم !!!!!
کلا در یک جمله دارم به زندگیم گند می زنم !!!!!
در پی پخش موفقیت آمیز مراسم قرعه کشی جام جهانی از شبکه سه و نقش بر آب شدن نقشههای غرب در ترویج پوشش غربی در میان جوانان ایرانی؛ رئیس سازمان صدا و سیما در نامه ای از دست اندرکاران این برنامه و خصوصا تدوینگری که موفق شده بود مجری خانم مراسم را به طور کامل سانسور کند، تشکر و قدردانی کرد. اگر غربیها میدانستند ما در تدوین و سانسور همزمان برنامههای پخش زنده این قدر پیشرفت کرده ایم عمرا ناز خانم فرناندا لیما را نمیکشیدند. در این صورت شاید اجرای مراسم را به یکی مثل رسول نجفیان میسپردند تا تاری هم برایشان بزند، "میرن آدما" را بخواند و اشک مختصری از حاضران در سالن بگیرد. ساعاتی پس از انتشار متن نامه رئیس سازمان صدا و سیما، خانم فرناندا لیما هم نامه ای خطاب به عزتا... ضرغامینوشت و درد دلهایی را مطرح کرد:
آنهایی که (از ایران) رفته اند همانطور که دارند یک غذای سر دستی درست می کنند تا تنهایی بخورند، فکر می کنند آنهایی که مانده اند الان دارند دور هم قورمه سبزی با برنج زعفرانی می خورند و جمعشان جمع است و می گویند و می خندند.
آنهایی که مانده اند (در ایران) همان طور که دارند یک غذای سر دستی درست می کنند فکر می کنند آنهایی که رفته اند الان دارند با دوستان جدیدشان گل می گویند و گل میشنوند و از آن غذاهایی می خورند که توی کتاب های آشپزی عکسش هست.
آنهایی که رفته اند فکر می کنند آنهایی که مانده اند همه اش با هم بیرونند. کافی شاپ، لواسان، بام تهران و درکه می روند. خرید می روند… با هم کیف دنیا را می کنند و آنها را که آن گوشه دنیا تک افتاده اند فراموش کرده اند.آنهایی که مانده اند فکر می کنند آنهایی که رفته اند همه اش بار و دیسکو می روند و خیلی بهشان خوش می گذرد و آنها را که توی این جهنم گیر افتاده اند فراموش کرده اند.
ادامه مطلب ...